#معرفی_شخصیت/وکیل کوچک لشگر آرا؛ فرزند میرزا کوچک جنگلی
#معرفی_شخصیت/وکیل کوچک لشگر آرا؛ فرزند میرزا کوچک جنگلی
عدلنامه: در رابطه با اینکه میرزا کوچک رهبر آزاده و سلیم النفس نهضت جنگل فرزندی داشته یا خیر اختلاف نظر وجود داشته است. اما طبق قرائن و شواهد وی فرزند پسری داشت که  بعد از شهادت پدرش در یازدهم آذر ماه سال ۱۳۰۰  خورشیدی که در آن زمان منسوبان میرزا به شدت از حکومت رضا خانی می ترسیدند، به صورت گمنام و مخفیانه با مادرش جواهر خانم (صدیقه) رضا پور که گویا اهل گوراب زرمیخ بوده به سرپرستی «علیخان دیلمی» و «علیخان دیوسالار» (سالار فاتح)، که هر دو منسوب و از دوستان صمیمی میرزا بودند، رشد و نمو پیدا می‌کند. وی بعدها در رشته حقوق تحصیل کرد و  سال‌ها در تهران به کار وکالت مشغول بود.

در رابطه با اینکه میرزا کوچک رهبر آزاده و سلیم النفس نهضت جنگل فرزندی داشته یا خیر اختلاف نظر وجود داشته است.
اما طبق قرائن و شواهد وی فرزند پسری داشت که  بعد از شهادت پدرش در یازدهم آذر ماه سال ۱۳۰۰  خورشیدی که در آن زمان منسوبان میرزا به شدت از حکومت رضا خانی می ترسیدند، به صورت گمنام و مخفیانه با مادرش جواهر خانم (صدیقه) رضا پور که گویا اهل گوراب زرمیخ بوده به سرپرستی «علیخان دیلمی» و «علیخان دیوسالار» (سالار فاتح)، که هر دو منسوب و از دوستان صمیمی میرزا بودند، رشد و نمو پیدا می‌کند. وی بعدها در رشته حقوق تحصیل کرد و  سال‌ها در تهران به کار وکالت مشغول بود.

در دومین شماره مجله دیلمان (آذر و دی ۱۳۹۴) به سردبیری مهدی بازرگانی در رابطه با فرزند میرزا کوچک آمده؛ “…احتمالا این ازدواج به علت ماهیت مبارزه چریکی کوچک خان هرگز فاش نشده، چرا که احتمال گروگانگیری و وارد کردن فشار از این طریق زن و فرزند برای او محتمل بوده است.”

غلامرضا فروتن فومنی از شاگردان و نزدیکان ابراهیم فخرایی از فردی سخن می گوید که در سال های بعد از انقلاب اسلامی در جلسات خانه مرحوم ابراهیم فخرایی حضور یافته و خود را «فرزند میرزا کوچک خان» معرفی کرده است. در ابتدای امر نگاه ها به سمت او منفی بود، چرا که برخی این موضوع را مطرح کردند که اگر نسبتی بوده چرا این رابطه الان مطرح شده است. اما کم کم مشخص شد که او صادق و صاحب اطلاع است و به دلایلی منزوی شده است. گمان ها بر این بود که شاید او بخواهد از این نسبت استفاده ای سیاسی کند، اما عملاً چنین اتفاقی نیافتاد.

او وکیل با سابقه ای بود که در تهران به کار وکالت می پرداخت و از این نظر شناخته شده بود. غلامرضا فروتن می گوید: بعد از مطرح شدن نام لشگر آراء و عنوان کردن این موضوع در خانه ابراهیم فخرایی، من با او دوست شدم و مدام به دفتر وکالت و خانه اش رفت و آمد می کردم. می خواستم بدانم این موضوع تا چه اندازه صحت دارد. آقای فخرایی می گفتند اگر ایشان اسنادی دارند، شما از ایشان بگیرید.

نگاه فخرایی به ایشان مثبت بود و می گفتند چهره، چشم، قد و هیکل او هم به میرزا شبیه است. من در خانه اش با مرد مومن و نمازخوانی روبرو شدم. در آنجا عکسی از میرزا کوچک را بر دیوار زده بود. دو فرزندش در فرانسه درس می خواندند و خودش هم تحصیل‌کرده حقوق بود. مرد محترمی بود و حساب شده حرف می زد. نام او چنانکه خودش عنوان می کرد «کوچک» و شهرتی که بعدها برایش انتخاب شد “لشگر آرا” بود.”