به گزارش عدلنامه، چندی پیش دادستان عمومی و انقلاب تهران با حضور در ندامتگاه زنان استان تهران گفت: زنان در بیشتر جرایم به ویژه نگهداری مواد مخدر که مرتکب میشوند در ابتدا همسرشان نقش داشته است اما زنان تحت تاثیر همسران خود به این مسیر روی میآوردهاند.
دادستان عمومی و انقلاب تهران که به همراه ۵۲ نفر از قضات و دادیاران شعب مختلف استان تهران در ندامتگاه زنان حاضر شده بود اشاره کرد: نسبت زندانیان زن به زندانیان مرد خیلی کمتر است.
عدلنامه پیرامون ابعاد جامعهشناختی گزارههای فوق که دادستان تهران بیان داشته است به گفتوگو با عباس نعیمی جورشری، جامعهشناس و نویسنده پرداخته که در ادامه میخوانید.
دکتر عباس نعیمی جورشری در این مصاحبه به سؤالات عدلنامه پیرامون چرایی نسبت کمتر زنان زندانی به مردان زندانی و تحلیل جامعهشناختی میزان عمومیت آن در جوامع مختلف و دلیل عاملیت مردان در جرایم ارتکابی همسرانشان و بررسی تطبیقی این موضوع پاسخ داده است.
عباس نعیمی در پاسخ به پرسش های عدلنامه گفت: در اینجا صورت مسأله بر دال جنسیتی استوار است بنابراین بایستی این مولفه را در تبیین امر لحاظ نمود. ما در این باره چه میدانیم؟ میدانیم عدد جرم در زنان کمتر از مردان است. میدانیم این نسبت در جهان تقریبا همسان است، اما در جوامع مختلف، تمایزی نیز نشان میدهد. میدانیم علیرغم افزایش جرم در دهههای گذشته ایران، این نسبت تاحدودی ثابت مانده و تحول بنیادین نداشته است. در اینجا برای اینکه دقت سخن افزایش یابد میبایست گونهشناسی جرم را لحاظ نمود. براساس آمار سازمان زندانها جرایم در پنج گروه رده بندی شده است: الف- اقتصادی و مالی، ب- مواد مخدر، ج- جنسی و اخلاقی،
د- خشونت آمیز مانند قتل، ه- سایر جرایم.
وی افزود: در مورد گروه “الف” روند افزایشی جرم در هردو جنس دیده میشود با این تفاوت که نمودار زنان شتاب بیشتری داشته است. دلیل این امر را میتوان در حضور پررنگتر زنان در عرصههای اقتصادی و فعالیتهای مالی دانست. این امر امکان بروز جرم را نزد آنان افزایش داده است. در مورد گروه “ب” نیز روند مجرمیت دو جنس تصاعدی است اما در زنان پررنگتر است. عدد جرم مواد مخدر از حدود ۶ درصد سال ۱۳۶۰ به ۳۸درصد سال ۱۳۸۰ رسید. جرمهای گروه “ج” یعنی موارد جنسی نیز روند مجرمیت هر دو طرف تصاعدی است اما باز برای زنان پررنگتر است. نکته آنکه در جرایم نوع د این روند تصاعدی نبوده و جرمهای خشونتآمیز طی دهه شصت تا هشتاد کاهش داشته لکن در دهه اخیر مجددا صعودی شده است.
این جامعهشناس ادامه داد: در یک نگاه کلی میتوان دید که مجرمیت زنان در گروه مواد مخدر و جنسی بیشترین درصد را داشته است. این الگوی رفتاری در مردان متفاوت است. آنها بیشتر مرتکب جرایم اقتصادی، مواد مخدر و خشونتآمیز و نهایتا جنسی هستند. این آمارها به درک دقیقتر مسأله و پرسش شما کمک خواهد نمود.
دکتر نعیمی خاطرنشان کرد: میتوان پاسخ داد که نوع حضور اجتماعی زنان از یک سو و خصایل فیزیکی آنها از سوی دیگر دو عامل اصلی در تبیین نوع و درصد جرایم است. در ساختارهای اجتماعی که زنان عرصه فعالیت بیشتری دارند نمودار جرم بیشتری را نیز نشان می دهد زیرا در معرض ارتکاب بالاتری قرار دارند. روت موریس در مطالعاتش روی بزهکاری زنان نقش جنسیت را مورد تاکید قرار داده است. او فرایند اجتماعی شدن زن و مرد را در وقوع بزه موثر می داند. او پایین بودن نرخ مجرمیت زنانه را ناشی از دو عامل دانسته: دسترسی ناچیز به وسایل نامشروع کسب موفقیت و نیز تقبیح شدیدتر جامعه بر رفتار مجرمانه زنان. این دو مولفه ذیل عنوانی جمع میشود که پیشتر بیان داشتم یعنی نوع حضور اجتماعی زنان. این بحث را به نحو دیگری سالترلند و کرسی هم مطرح کرده اند با تیتر موقعیت اجتماعی دو جنس. فلذا ساختار اجتماعی متفاوت بر ساختار مجرمیت تاثیر میگذارد و جرایم زنانه به فراخور هنجارهای جامعه متغیر میشود. فی المثل جرایم زنان در کشورهای توسعه یافته به درصد جرایم مردان نزدیکتر است.
وی با بررسی مطالعات تطبیقی موضوعات ذکر شده اظهار کرد: مطالعات تطبیقی جوامع به ما میگوید خصلتهای فیزیکی بر ماهیت جرم زنان موثر است. چنان که در رده جرایم خشونت آمیز مورد سقط جنین مطرح است یا در رده جرایم اخلاقی، روسپیگری برجسته میشود. در ایران نیز الگوی سنتی جرم هنوز حاکم است. یعنی جرایم جنسی و مواد مخدر. بااین حال جرایم اقتصادی افزایش داشته است. لازم به ذکر است این الگوی جرم در استانها و شهرهای مختلف متفاوت است. یک نکته ظریف دیگر نیز در اینجا وجود دارد. اگر درباره ثبات نسبی در نسبت جرم زنان به مردان سخن میگوییم باید به مولفه رشد جمعیت اعتنا نمود در غیر این صورت امکان انحراف تحلیل وجود دارد. به رغم افزایش چند برابری جرم در ایران، نرخ مجرمیت زنان به مردان نسبتاً برابر است اما نکته مهم اینجاست که آمار افزایش جمعیت زنان کمتر از جرم زنان است. فی المثل اگر افزایش جرم زنان حدود ۲.۵ برابر بوده اما افزایش جمعیت آنها حدود ۱.۵ برابر بوده است.