به گزارش عدلنامه، سیدسعید پرور – وکیل دادگستری، منتقد و تحلیلگر صنفی در یادداشتی نوشت:
فریاد ز داد آن همه گفتند و نکردند
یا رب چقدر فاصله دست و زبان است… .
صنف، مجموعهای از افراد است که از منظر پیشه یا کسوت در یک تقسیمبندی قرار میگیرند. افراد این مجموعه مسئولیتها، وظایف و تکالیف یکسانی دارند که از دیدگاه قانون تعریف شده است و بخشی از اجتماع را تشکیل میدهند.از میان افراد حاضر در یک صنف، همواره عدهای بر آن هستند تا جایگاه اجتماعی آن مجموعه را ارتقا داده و از دیدگاه عموم جامعه در جهت پیشرفت فعالیتها و اصلاح نواقص و کمبودها گام بردارند.بدون شک در میان کسوتها، حرفهها و مشاغل بعضا فعالیتهایی هستند که تأثیرگذاری بیشتری داشته و جایگاه متفاوتی نسبت به سایرین دارند. از این میان صنف معلمان، وکلا، روزنامهنگاران، پزشکان و پرستاران شاخص هستند؛ زیرا اعمال آنها با عرض، مال و جان مردم ارتباط مستقیم و بدون واسطهای دارد.عموما افرادی کمالگرا و دارای ارتباط اجتماعی بالا در میان هر صنف در فعالیتهای صنفی مشارکت میکنند؛ فعالیتهایی که تماما تبرعی است و به تسهیل امور اداری، توسعه زیرساختها، ارتقای جایگاه اجتماعی و پیشرفت فضای داخلی و خارجی صنف و در سطح بالاتر رفاه و خدمات عمومی اختصاص دارد.
در این میان، همیشه چنین پرسشی وجود داشته که چرا باید کار صنفی کرد و اساسا کار صنفی به چه کار میآید؟ بنابراین پاسخ به این پرسش که ضرورت و چرایی وجود فعالیتهای صنفی چیست و آیا نبود مابازای مادی، مسیر اینگونه فعالیتها را صعبالعبور میکند یا اینکه بخش مادی این مبحث در انجام آن بیتأثیر است؟ چندان سهل نیست؛ زیرا عاملان اینگونه فعالیتها مقاصد متفاوتی دارند که منصرف از جنبه مالی است و باید از منظر روانشناختی و جامعهشناسی و توسط متخصصان این حوزه بررسی شود. اما آنچه مبرهن است، این است که افرادی در این حوزه حاضر به فعالیت و استمرار در آن هستند که نوع نگاه متفاوتی به اجتماع پیرامون خود دارند و همواره بالابردن سطح خدمات و رفاه در اجتماعات کوچک و بزرگ را در سطح ملی و فراملی دغدغه خود میدانند. بااینحال، همیشه آفتهای کار در حوزه اقدامات صنفی از یک زاویه نگاه، به شخصیت فعالان صنفی توجه دارد. آنچه بهعنوان وجه تمایز این اشخاص با دیگران باید مورد توجه قرار گیرد، این است که فعالان صنفی باید در دو فصل تأثیرگذاری و مستقل عملکردن با دیگران متفاوت باشند. اگر فعالان صنفی قرار باشد مانند بسیاری از دیگر حاضران در پهنه اجتماع، جناحی و تخریبی عمل کنند، از شخصیت صنفی فاصله میگیرند و به سمت شخصیت سیاسی میل میکنند که این یکی از بزرگترین آفتهای کار صنفی است.
اگر فعالیت صنفی را به جنبه عملی و نظری تقسیم کنیم، در جنبه عملی فعالیتهایی همچون برگزاری سمینارها، نمایشگاهها، سخنرانیها، یادداشتنویسی برای رسانهها از منظر یک فعال صنفی، پژوهش، استقرار در جایگاههای اداری و مدیریتی و در یک کلام تکالیف و وظایف سازمانی را میتوان مشمول این بخش از فعالیت دانست و در جنبه نظری، نقد و نظریهپردازی مهمترین مصداق این نوع فعالیت است. اینکه کدام جنبه وجه رجحان دارد، در نگاه اول بسیار دشوار میکند، اما با تدقیق و استدلال در رفتارهای صنفی و عملکردهای آن، باید بر این امر صحه گذاشت که قیاس این جنبهها، صحیح نیست. این نکته صحیح است که آنگونه که نظریهپردازی و تحلیل اوضاع در حوزه صنفی مؤثر است، بیشک عملگرایی در حوزه مدیریتی، اداری و اجرائی آن از سطوح بالا تا پایینترین سطح نیز اهمیت و ضرورت خود را دارد. بنابراین نباید به صرف فیزیکی یا غیرفیزیکی بودن فعالیت اشخاص، اهمیت و نقش آن را نادیده بگیریم.
نگاه به آفتهای کار صنفی بر این نکته تأکید دارد که اگر فعالیت در داخل صنف جنبه جناحی پیدا کند، هرچند ممکن است مذموم به نظر نرسد، اما این نوع اقدامات جانبدارانه است و در مواقعی میتواند مخل نیل به اهداف واقعی و ذاتی فعالیت صنفی باشد. جوهر تأثیرگذاری در بخش عمدهای نشئتگرفته از استقلال در عمل و گفتار است و تشخیص اینکه فرد فعال در صنف مستقل عمل کرده یا دیدگاه او زاویهای غیرمتعارف دارد، میزان مؤثربودن عمل و گفتار را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد.
اینکه آیا نحوه و نوع فعالیتهای صنفی تعریفی محدود دارد یا صرفا جنبه عملی دارد و مشمول جنبههای نظری نیز میشود، تعمق ویژهای را طلب میکند. مسئولیتپذیری صنفی، سطح و جلوههای گوناگونی دارد. یقینا عدم احساس مسئولیت صنفی و در سطح بالاتر اجتماعی، یک نمود بیرونی دارد و آن بیتفاوتی است، اما شروع احساس مسئولیت میتواند از پایینترین سطح تا بالاترین سطح باشد. شاید تعبیر حضور و شرکت در مباحث، جلسات، قلمزدن در حوزه مذکور، طرح پیشنهاد و بیان نقد، حضور در جایگاههای ارائه خدمت و در نهایت پذیرش مسئولیت در مراتب مختلف، مراتب اینگونه فعالیت را نشان بدهد. بااینحال، همه اینها بسته به میزان علاقه و سابقه افراد میتواند با استمرار، شایستگی شخص در سطحی را که قرار خواهد گرفت، معرفی کند.
آنچه واضح و مبرهن است، این است که قیاس گفتار و فعالیت زبانی تا عملگرایی و حضور فیزیکی در صحنههای مختلف صحیح نیست؛ هرچند از نظر نگارنده باید هرکدام را به ارزش خود، قدر نهاد و با ایجاد انگیزه از ابتلا به رخوت و سستی در اراده فعالان واقعی و همچنین فعالان در سطوح پایینتر جلوگیری کرد. آنچه اهمیت دارد، این است که نباید با بیتوجهی به امور، سبب خلط این مصادیق شد و به حکم عقل از حضور و پیشرفت افراد در هر جایگاه و مرتبهای از فعالیت صنفی که هستند، جلوگیری کرد؛ زیرا شیوع بیانگیزگی صنفی، آفت بزرگ این حوزه است که با ارزشنهادن بیجا در دو عنصر فوقالذکر ارتباط منحصربهفرد دارد.
گذر از یک نوع فعالیت (چه نظری و چه عملی) در راستای ارتقای دیگری و اهمیتدادن به یکی در قبال تضعیف و تخدیش دیگری در سطح کلان، ناصواب بوده و تعادل را برهم میزند؛ هرچند بدیهی است که اگر هر دو شق کار در برخی افراد پررنگ باشد (چه کار نظری و چه عملی) عنصر کاریزما و تأثیرگذاری را به همراه داشته و میتواند مقدمهای برای فصل مدیریتی بازگشاید. در مجموع، در جریان فعالیتهای صنفی، آنچه مطلوب است و باید نصبالعین واقع شود، این جمله کوتاه است: مسئولیتپذیری بهایی است که برای بزرگی میپردازیم و تعبیر این بزرگی در یک جامعه درهمتنیده با روح، جسم و جان فعالیتهای اشخاص در حوزههای اجتماعی و بالاخص صنفی است./شرق