گزارش روزنامه هم‌میهن راجع به بررسی مواضع مقامات نظام و اظهارات دیروز دادستان تهران؛ سید عباس موسوی، قاضی بازنشسته دیوان‌عالی کشور: به جز تبعات اقتصادی حبس،‌ اگر فردی که در مظان اتهام است اما هنوز مجرمیت او احراز نشده، بازداشت و به سمت جمعیت کیفری سوق یابد، ممکن است فردی را که آلوده به بزه نیست به سمت جمعیت مجرمین جامعه سوق دهیم/در مقام تحقیق حتی وقتی دلایل و موجبات ارتکاب در اختیار قرار گرفته اصل بر عدم بازداشت است نه اصل بر بازداشت
گزارش روزنامه هم‌میهن راجع به بررسی مواضع مقامات نظام و اظهارات دیروز دادستان تهران؛ سید عباس موسوی، قاضی بازنشسته دیوان‌عالی کشور: به جز تبعات اقتصادی حبس،‌ اگر فردی که در مظان اتهام است اما هنوز مجرمیت او احراز نشده، بازداشت و به سمت جمعیت کیفری سوق یابد، ممکن است فردی را که آلوده به بزه نیست به سمت جمعیت مجرمین جامعه سوق دهیم/در مقام تحقیق حتی وقتی دلایل و موجبات ارتکاب در اختیار قرار گرفته اصل بر عدم بازداشت است نه اصل بر بازداشت
عدلنامه: «قرار بازداشت موقت» به‌عنوان شدیدترین و سخت‌ترین قرار، در قانون آیین دادرسی کیفری شناخته شده است. با این حال مدت‌هاست که مقامات ارشد کشور که در حوزه قضا دستی بر آتش دارند، از صدور قرار بازداشت‌های موقت مطول و همچنین بازداشت‌های غیرضروری انتقاد کرده و بر جلوگیری از صدور چنین قرارهایی تاکید می‌کنند.

موسوی می‌گوید:«سیاست جنایی جدید قانونگذار ما به سمت مکتب دفاع اجتماعی جدید سوق یافته که مبتنی بر حداقل مجازات است. قانون‌گذار ما هم در آئین‌دادرسی کیفری جدید و هم در قانون مجازات اسلامی جدید مصوب ۱۳۹۲، از حیث بازداشت موقت به‌عنوان یک قرار تامینی و از حیث حبس محکوم‌علیه به‌عنوان یک حکم کیفری تلاش کرده تا جایی که امکان دارد قضات دادسرا و دادگاه‌ها را به پرهیز از اعمال مجازات و پرهیز از بازداشت متهم و اعمال مجازات وادار کند.»

این قاضی بازنشسته به مبنای قانونی بازداشت موقت هم اشاره می‌کند:«این قرار یکی از قرارهای تامین است. وقتی بازپرس در جریان تحقیقات مقدماتی نسبت به متهم به امارات، نشانه‌ها و دلایل ارتکاب بزه علیه متهم دست یافت، اقدام به صدور چنین قراری می‌کند. برابر ماده ۱۶۸ قانون آئین دادرسی کیفری، احضار و جلب متهم بدون دلیل کافی ممنوع است اما اگر احضار و جلب متهم بر پایه دلیل یا نشانه‌ای ضروری بود از متهم تحقیقات لازم انجام و دفاع متهم هم اخذ می‌شود. اگر براساس دلایل و نشانه‌های در دسترس مشخص شد که باید برای متهم قرار تامین صادر و ضروریست او با یک تامین آزاد شود، براساس ماده ۲۱۷ قانون آیین دادرسی کیفری و مواد بعدی مرتبط، یکی از قرار‌های تامین صادر می‌شود.»

او تاکید می‌کند که هدف از صدور قرار تامین، دسترسی به متهم، حضور به هنگام او در مرجع تحقیق و دادرسی، جلوگیری از فرار متهم، جلوگیری از پنهان شدن او و تضمین حقوق بزه‌‌دیده است:«بنابراین اگر شرایط صدور قرار فراهم شود بازپرس نسبت به اتخاذ یکی از انواع قرارهای تامین اقدام می‌کند. نوع قرار صادرشده هم به مواردی مانند نوع اتهام، شخصیت متهم، میزان وخامت و پیامدهای ناگوار ناشی از ارتکاب بزه بستگی دارد.»

این وکیل دادگستری تاکید می‌کند که موردی به نام «بازداشت غیرضروری» در قوانین نداریم:«منظور افرادی که از این اصطلاح استفاده می‌کنند آن است که وقتی صدور قرار بازداشت موقت ضرورتی ندارد بازپرس، اعمال قانون کرده و بی‌جهت متهم را بازداشت نکند. اگر هم که بازپرس مبادرت به صدور قرار بازداشت موقت کرد و مدتی از بازداشت متهم گذشته است، بازپرس باید در مراحل تمدید قرار بازداشت موقت دقت کند. یعنی اگر مشاهده می‌کند که با صدور قرارهای تامین مساعدتر مثل قرار تامین وثیقه یا کفالت اهداف تحقیقی و کیفری‌اش تامین می‌شود،‌ مبادرت به تمدید قرار بازداشت موقت نکند.»

او به آثار مخرب سیاسی، ‌اجتماعی، اقتصادی و روانی صدور مجازات حبس هم اشاره می‌کند:«به باور من بازداشت متهم فراتر از تاثیری که بر جامعه دارد می‌تواند جهان را هم متأثر کند،‌ کما اینکه ما در پرونده‌های خاص دارای ابعاد بین‌المللی شاهد هستیم که می‌بینیم بازداشت یک فرد می‌تواند جامعه جهانی را آزرده کند. بنابراین در اتخاذ این تصمیم باید دقت کرد.»

این حقوقدان معتقد است علت اینکه رئیس قوه قضائیه بارها و بارها نسبت به وفور قرارهای بازداشت و انبار متهمین در زندان‌ها شکوه کرده و این گلایه حتی به سطح عالی‌ترین مقام کشور یعنی مقام رهبری هم رسیده،‌ آن است که یکی از وظایف اساسی این مقامات توجه به حقوق مردم است و این توجه مورد تقدیر است.

او توضیح می‌دهد:«متاسفانه نارسا‌یی‌ها، کمبودها و تشخیص‌های نادرست به‌ویژه در مراجع تحقیق و دادسراها زیاد دیده شده و شکایت‌ها از سوی مردم و متهمین فراوان است. به جز تبعات اقتصادی حبس،‌ اگر فردی که در مظان اتهام است اما هنوز مجرمیت او احراز نشده، بازداشت و به سمت جمعیت کیفری سوق یابد، ممکن است فردی را که آلوده به بزه نیست به سمت جمعیت مجرمین جامعه سوق دهیم. به این دلایل است که مقام رهبری یا رئیس قوه قضائیه فریاد بر می‌آورند که در بازداشت متهم، خویشتن‌دار باشید و این اصل مهم حقوقی را به کار بگیرید که براساس اصل ۳۷ قانون اساسی اصل بر برائت است.»

او این را هم می‌گوید که در مقام تحقیق حتی وقتی دلایل و موجبات ارتکاب در اختیار قرار گرفته اصل بر عدم بازداشت است نه اصل بر بازداشت. قانونگذار در ماده ۲۷ بازداشت موقت را مقید به شرایطی می‌کند: «مواد ۲۳۷ و ۲۳۸ قانون آیین دادرسی کیفری در مواردی خاص صدور قرار بازداشت موقت را جایز می‌دانند به بیان دیگر اگر شرایط مذکور در این مواد محقق نشوند، اصولاً متهم را نباید بازداشت موقت کرد. اما اگر براساس امارات کافی یکی از این شرایط محقق شد مقام قضایی می‌تواند نسبت به متهم، سخت‌ترین و وخیم‌ترین نوع تامین را که موضوع بند دال ماده ۲۱۷ هست، یعنی بازداشت موقت، اتخاذ کند.»

او تاکید می‌کند که قانون‌گذار برای متهم مشمول بازداشت موقت هم حقوقی را در نظر گرفته است:«براساس ماده ۲۳۹ قانون آیین دادرسی کیفری بازداشت متهم باید مستدل و موجه باشد. از دیگر سو براساس بند یک ماده ۱۵ قانون نظارت بر رفتار قضات اگر تصمیم قاضی مستدل نباشد یا از حیث استناد به قانون، تصمیم نارسا باشد، قاضی متخلف با مجازات انتظامی مواجه می‌شود. سومین حق متهم آن است که باید قرار صادرشده به متهم ابلاغ شود و حق اعتراض او به این قرار محترم شمرده شود.»

قاضی سابق دیوان عالی کشور اضافه می‌کند:«براساس ماده ۲۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری اگر قرار بازداشت متهم صادر شود باید بی‌درنگ قرار بازداشت نزد دادستان ارسال شود. دادستان مکلف است ظرف ۲۴ ساعت نظر خودش را نفیاً یا اثباتاً نسبت به این قرار اعلام کند و… اما حق چهارم متهم آن است که براساس ماده ۲۴۱ قانون آیین دادرسی کیفری، اگر علت بازداشت مرتفع شود، نیازی به ادامه بازداشت موقت متهم نیست. در این صورت می‌توان برای این فرد قرار دیگری مثلاً قرار تامین خواسته کیفری صادر کرد.»

نقش ضابطین در طولانی شدن بازداشت‌ موقت

او درباره نقش ضابطین در طولانی شدن بازداشت‌های موقت هم می‌گوید:«متاسفانه یک نارسایی مهم در نظام کیفری ما این است که ضابطین خاص و مراجع امنیتی برای خود حق و نقشی فراتر از نقش ضابط و ارائه یافته‌ها و داده‌های مربوط به جرم قائل هستند و گاهی دیده شده که قضات ما در مراجع موردی و مراجع ویژه حتی از آنها به عنوان کارشناس استفاده می‌کنند که این یک تخلف آشکار است زیرا جمع بین شاکی و کارشناس و جمع بین اعلام‌کننده جرم و کارشناس امکان‌پذیر نیست. البته محسنی‌اژه‌ای از ابتدای ریاست بر قوه قضائیه متوجه این نارسایی شده و حضور سرزده او در مجتمع قضایی جرایم اخلال در نظام اقتصادی و مجتمع ویژه نشانگر آن است که او برای حقوق متهم احترام قائل بوده و احساس کرده که در آنجا نارسایی‌هایی وجود دارد.»

این حقوقدان تاکید می‌کند:«در حقوق ما متأثر از افکار اجتماعی جدید اندیشه‌های مترقی کیفری مورد توجه قرار گرفته و به‌عنوان مثال در قانون مجازات اسلامی نهاد مجازات‌های جایگزین حبس پذیرفته شده است. متأثر از این نگاه باید سعی کنیم تا آنجا که امکان دارد متهمی را بی‌دلیل بازداشت نکنیم و اگر بازداشت کردیم شبانه‌روز فکر ما معطوف به او باشد. قاضی باید همواره در جریان این موضوع باشد که متهم در زندان دچار وضعیت ناگواری است. محیط زندان دارای اتمسفر آلوده‌ای است. به همین دلیل برای مجرمین مجازات‌های جایگزین حبس در نظر گرفته شده است. بنابراین به طریق اولی باید برای نسبت به محبوس کردن افرادی که هنوز محکوم نشده‌اند خویشتن‌دار باشیم و با دقت عمل کنیم. نباید به نظریات و داده‌های ضابطین در مقام کارشناس توجهی نشان دهیم. ما درصورتی باید این تصمیم وخیم را اتخاذ کنیم که با تحقیق و تحمل کافی متوجه شده‌ایم که عدم بازداشت متهم واقعاً آثار و نتایج ناگوار و غیرقابل جبرانی به دنبال دارد.»/هم میهن